بيانات معظم له خطاب به امت اسلام و مردم ايران به مناسبت ايام فاطميه

اصفهان، خميني شهر، جوي آباد، محله بختياري ها ،جنب مسجد حضرت امير، خيمه گاه فاطمي،احياءگران فاطميه

بيانات معظم له خطاب به امت اسلام و مردم ايران به مناسبت ايام فاطميه

۳۴۱ بازديد

بيانات معظم له خطاب به امت اسلام و مردم ايران به مناسبت ايام فاطميه

 

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين وصلي الله علي سيدنا محمد وآله الطاهرين سيما بقية الله في الأرضين واللعن علي أعدائهم إلي يوم الدين
كلام محقق اردبيلي به تمام وجوه بيان شد. بحث با اين محقق در دو مقام است: يكي مقتضاي دليل؛ يكي مقتضاي قاعده و اصول؛ چون ايام فاطميه در پيش است اين بحث براي بعد.
شيخ مفيد- اعلي الله مقامه- روايتي نقل مي‌كند از ابان بن تغلب، عن أبي عبد الله-عليه السلام. سه جمله در اين روايت است: جمله اولي: نفس المهموم لظلمنا تسبيح. جمله دوم: وهمّه لنا عبادة. جمله سوم: وكتمان سرّنا جهاد في سبيل الله. بعد مهم اين جمله است: وقتي امام فرمود، بعد تتمه اين است: هذا حديث يجب أن يكتب بالذهب. همچو تعبيري در احاديث كمتر وارد شده. هذا حديث يجب أن يكتب بالذهب. عمده درايت حديث است. اگر اين حديث فهميده بشود قهرا روشن مي‌شود چرا يجب أن يكتب بالذهب.
اجر و منزلت يك نفس و يك آه به خاطر ظلم به اهل بيت عليهم السلام
نفس المهموم لظلمنا تسبيح؛ نفسي كه مي‌ كشد غمگيني براي ظلمي كه بر ما خاندان شده، آن نفس تسبيح است. درايت و فقه حديث توقف دارد بر اين كه وزان تسبيح در كتاب و سنت روشن بشود و حقيقت تسبيح فهميده بشود؛ ودونه خرط القتاد. در قرآن مسبّحات را بخوانيد، هم به ماضي، هم به مضارع. سبح لله؛ يسبح لله؛ ما في السماوات والأرض. به قدري اين كلمه مهم است كه مخاطب، شخص اول عالم است. سبح بحمد ربك قبل طلوع الشمس وقبل الغروب. بعد، اعظم وظائف دين را نماز قرار داده؛ ركن دين نماز است؛ ركن نماز ركوع است و سجود؛ اما در ركوع: سبحان ربي العظيم وبحمده اما در سجده كه منتهي القرب است: سبحان ربي الأعلي وبحمده. در خود قرآن هم به هر دو تصريح شده هم تسبيح به اسم رب عظيم هم تسبيح به رب اعلي. سبح اسم ربك الأعلي. حقيقت تسبيح اگر فهميده مي‌ شد اين جمله امام ششم از نظر درايت حديث روشن مي‌شود. عظمت تسبيح در حدي است كه بالاترين شخصيت در عالم خاتم است. بالاترين لطف به خاتم، شب اسراء است. سوره را باز كن: سبحان الذي أسري بعبده ليلا من المسجد الحرام إلي المسجد الأقصي. خود خدا تسبيح كرده خودش را به عنوان سبحان الذي.
فلولا... فلولا أنه كان من المسبحين للبث في بطنه إلي يوم يبعثون. اگر يونس از اهل تسبيح نبود تا يوم بعث بايد در شكم حوت زنداني بشود. خود پيغمبر فرمود: اگر يك مرتبه كسي بگويد: سبحان الله وبحمده، هزار هزار... - نه هزار- هزار هزار گناه از صحيفه عمل محو مي‌شود، هزار هزار درجه داده مي‌شود، هزار هزار حسنه در ديوان او ثبت مي‌شود، آن وقت يك نفس براي ظلمي كه به فاطمه زهرا شده، ارزشش نزد خدا اين تسبيح است. اين است كه فرمود: هذا حديث... هذا حديث يجب أن يكتب بالذهب.
شيون زدن در مصائب اهل بيت عليهم السلام در بيان رئيس مذهب
اين ايام را غنيمت بشماريد. اگر مردم ايران بفهمند، بايد روز شهادت آن حضرت يكپارچه ايران شيون بشود. اين لا طائلاتي كه يك عده عوام و لو عمامه به سر القاء مي‌‌كنند در نفوس عامه - كه اين حد و اندازه عزا تجاوز كرده.. تجاوز مي‌كند..- اين قدر شعور ندارند!!! اين قدر سواد ندارند!!! حديث صحيح السند است كه شيخ انصاري با آن احتياط در فتوا، از احتياط فقهي در مسائل دماء به اين سند فتوا مي‌دهد؛ حديث در اين حد از اعتبار است. خدا رحمت كند - نه گريه را، نه ناله را - الصرخة. - به لغت رجوع كن - الصرخة: شيوني است كه در نهايت مصيبت بلند مي‌شود. اين بيان رأس و رئيس مذهب است.
تقدم خلقت حضرت فاطمه سلام الله عليها بر خلقت عالم
مردم بايد بفهمند صديقه كبري كي بود. نه كسي او را شناخت، نه كسي مي‌ شناسد، نه مي‌‌تواند بشناسد. فقط يكنفر شناخت؛ آن هم كسي بود كه وقتي امانت را رد كرد، گفت: اي كاش علي مرده بود همچو روزي را نمي‌‌ ديد. اين چه گوهري بود؟! اول چه بود؟! آخر چه خواهد بود؟! رواياتي كه هست، بهت انگيز است.
كساني كه اهل مطلب اند [توجه نمايند]: زمان، نه اولش پيداست، نه آخرش. اين زمان است كه بر زمانيات مي‌ گذرد. مرحله دوم دهر است. هل أتي علي الإنسان حين من الدهر. دهر بحث عميقي دارد. اين گوهر چه گوهري است؟ نص روايت اين است: فاطمه زهرا، هزار دهر - نه يك دهر، هزار دهر- قبل از خلقت عالم خلق شد. اين اول اوست. اما آخر او گفتني نيست. معرّف بايد اجلا باشد از معرّف يا مساوي. شيخ صدوق -اعلي الله مقامه- روايتي را نقل مي‌كند. شماها كه عمري زحمت كشيديد در مباني فقه و اصول، به اين حديث دقت كنيد، هم خودتان آشنا بشويد، هم مردم را آشنا كنيد. متن روايت مهم است؛ افسوس كه وقت شرح و فقه حديث نيست اما نفس كلام خاتم، حجت بالغه است.
چند منقبت اختصاصي حضرت فاطمه سلام الله عليها
قال: وأما ابنتي فاطمة فإنها سيدة نساء العالمين من الأولين والآخرين. اين جمله اولي.
جمله بعد: وهي بضعة مني. اين جمله دوم. فاطمه پاره اي از من است. عقل كل، علم كل، هدايت كليه، اصطفاي كل، عبادت كل، منشق شده: يك قسمت شده اين گوهر.
جمله سوم: وهي نور عيني. اين كلمات عقل را مبهوت مي‌كند. هي نور عيني؛ اگر او نباشد من نابينايم. اين است غوغاي عالم. وهي نور عيني.
جمله چهارم: وهي ثمرة فؤادي. كسي كه وجود او ثمره تمام عالم و آدم است، او مي‌‌گويد: ميوه وجود من فاطمه است. اين هم جمله بعد.
اما مطلب به اين جا ختم نمي‌شود؛ جمله اي كه از شيخ الطائفه تا شيخ انصاري بايد در اين دريا غرق شوند، اين جمله است: وهي روحي التي بين جنبي... وهي روحي التي بين جنبيّ. روح عالم، خاتم است؛ روح انبيا و مرسلين خاتم النبييّن است؛ اين چه گوهري است كه باز روح روح عالم و آدم است. وهي روحي التي بين جنبيّ - حالا بفهميد چرا گفت: نفسي علي زفراتها محبوسة *** يا ليتها خرجت مع الزفرات- وهي روحي التي بين جنبيّ وهي الحوراء الإنسية. اين‌ها همه تعريفي است كه اين معرّف نسبت به اين مورد بيان كرده.
اشراق نور حضرت فاطمه سلام الله عليها و بهت عرشيان
اما خاتمه كلام، آن جا ديگر روشن مي‌شود: إنما سميت فاطمة فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها اين جاست: ومتي...- متي، هر وقت، نه يكبار- ومتي قامت في محرابها بين يدي ربّها -لا إله إلا الله - كي بود؟! چه كرد؟! چه شد؟! كلّما... متي قامت في محرابها بين يدي ربها. ديگر بين او و خدا حجابي نبود. زهر نورها لملائكة السماء كما يزهر الكوكب لأهل الأرض. بعد آن جا كه حيرت الكمل است، اين جاست: بعد كه تابيد آن نور براي كي؟ براي ملائكه اي كه أسكنتهم سماواتك ورفعتهم عن أرضك، هم أعلم خلقك بك، همچو افرادي همه مبهوت از اين نور كه از اين روح اشراق شده بر عرش.
عبادت حضرت فاطمه سلام الله عليها و مباهات پروردگار
بعد نوبت مي‌رسد به مباهات خدا: غني علي الإطلاق، حكيم علي الإطلاق، به ملائكه سماوات، به پاي ورم كرده او مباهات مي‌كند، بيان خدا اين است: ويقول الله لملائكته: يا ملائكتي! انظروا... انظروا إلي أمتي فاطمة سيدة إمائي قائمة بين يديّ - اين كلمه خداست- قائمة بين يديّ ترتعد فرائصها من خشيتي وقد أقبلت بقلبها إلي عبادتي أشهدكم أني قد أمنت شيعتها من النار. آن اول اين آخر.
در مصائب وارده بر حضرت فاطمه سلام الله عليها رسول خدا صلي الله عليه وآله چه كشيد؟
بعد پيغمبر چه فرمود؟ بعد از اين كه اين مطالب گفته شد، فرمود: وإني لما رأيتها ذكرت ما يصنع بها بعدي. حالا چه گذشت به خاتم؟ هر وقت نگاه به قد و بالاي فاطمه مي‌‌كرد، پهلو شكسته مي‌ ديد، بازوي ورم كرده مي‌ ديد. اين نص كلام است: وإني لما رأيتها ذكرت ما يصنع بها بعدي كأني بها وقد دخل الذّلّ في بيتها وانتهكت حرمتها وغصب حقها ومنعت إرثها وكسر جنبها - لا اله الا الله - پهلوي شكسته را مي ديد! اني كلما ... يعني چه؟ يعني نفس كشيدن دخترم را با پهلوي شكسته در همه اين مدت مي‌ بينم. تا رسيد به اين جا: وأسقطت جنينها ، وهي تنادي : يا محمد! فلا تجاب وتستغيث فلا تغاث ، فلا تزال بعدي محزونة مكروبة باكية - ديگر گفتني نيست.
مصائب حضرت فاطمه سلام الله عليها و وظيفه امت اسلام
ما زالت... ما زالت بعد أبيها معصبة الرأس ، ناحلة الجسم ، روز به روز اين بدن آب مي‌ شد منهدة الركن، يك جوان هيجده ساله چه شده كه كمرش خميده، منهدة الركن -لا اله الا الله- هر ساعت، نود و پنج روز، هي غش مي‌‌كرد، به خود مي‌ آمد! آيا براي همچو مصيبتي براي همچو كسي وظيفه اين امت چيست؟ امام زمان از همه شما طلبكار است: براي مادر پهلو شكسته من چه كرديد؟ هيئات عزاداري به وساوس شيطاني گوش ندهند، همه هيئت ها بيرون بيايند تسليتي بشود براي آن قلبي كه بدن را روي دست گرفت، گفت: يا رسول الله! ستنبئك ابنتك بتظافر أمتك على هضمها.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.