هيئت عزاداران حضرت زهرا سلام الله عليها

اصفهان، خميني شهر، جوي آباد، محله بختياري ها ،جنب مسجد حضرت امير، خيمه گاه فاطمي،احياءگران فاطميه

برگزاري مراسم عزاداري شهادت امام صادق (عليه السلام) در دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي

۷ بازديد


برگزاري مراسم عزاداري شهادت امام صادق (عليه السلام) در دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي






السَّلامُ عَلَيكَ يا جَعفَرَ بنَ مُحمَّدٍ الصّادِق

بيست و پنجم شوال روز ماتم اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)

در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(عليهما افضل التحية و الثناء)

است و در اين روز حوزه­هاي علميه و جامعه شيعه به پاس مجاهدات بي ­نظير آن امام همام در نشر معارف شيعه، در فرصتي نادر و پس از ضربات بنيان كن و جانكاه دستانِ آلوده پرچمداران بنيان­هاي جاهلي، در پوشش دين بر پيكر ارزش هاي اصيل مكتب، به سوگ مي ­نشينند.

با عرض ادب و تسليت به قلب مقدس و داغدار

حضرت بقية الله الاعظم (ارواحنا له الفداء)

اعلام مي ­دارد، مجلسي به مناسبت ايام صادقيه،

در دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي (مدظله العالي)

با حضور انديشمندان، اساتيد، روحانيون، عاشقان اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)،

اقشار مختلف مردم متدين و هيأت مذهبي

برگزار مي گردد.

سخنرانان مراسم:

دانشمند محترم و خطيب ارجمند 

حجت الاسلام والمسلمين آقاي ميرشفيعي

و

دانشمند محترم و خطيب ارجمند

حجت الاسلام و المسلمين آقاي سيد حسين مومني

زمان: سه شنبه 20 مرداد 1394 مصادف با 25 شوال 1436

ساعت 11 صبح

مكان: قم، خيابان انقلاب (چهارمردان)، كوچه 6، بيت حضرت آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره)

پايگاه اطلاع رساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي (دامت بركاته)





امام صادق (عليه السلام) :از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نيز ..

۶ بازديد





امام صادق (عليه السلام)


اِنَّ مِن حَقيقَةِ الايمانِ اَن تُؤثِرَ الحَقَّ وَ اِن ضَرَّكَ عَلَى الباطِلِ وَ اِن نَفَعَكَ وَ اَن لا يَجوزَ مَنطِقُكَ عِلمَكَ؛


از حقيقت ايمان اين است كه حق را بر باطل مقدم دارى، هر چند حق به ضرر تو و باطل به نفع تو باشد و نيز از حقيقت ايمان آن است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد.


محاسن، ج 1، ص 205




درآستانه شهادت امام صادق عليه السلام ، مرجع عاليقدر شيعه حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

۵ بازديد




عزيزترين گوهري كه خدابه بشر داده اين زندگي است كه مثل برق مي گذرد هر آني از آنات كه مي گذرد حسرتي است كه آن حسرت نهايت نداره عمر را در دو چيز صرف كنيد اين عصاره حكمت است يكي حرف زدن با خدا دوم حرف خدا شنيدن عمر در اين دو كلمه صرف بشه يا با خدا حرف بزن يا خدا با تو حرف بزنه اما حرف زدن ما با خدا نماز، كه اين گوهر شناخته نشد الصلاه معراج المومن و منهاجه بالصلاه يبلغ العبد الي الدرجه القتبا

بسم الله الرحمن الرحيم
عزيزترين گوهري كه خدابه بشر داده اين زندگي است كه مثل برق مي گذرد هر آني از آنات كه مي گذرد حسرتي است كه آن حسرت نهايت نداره عمر را در دو چيز صرف كنيد اين عصاره حكمت است يكي حرف زدن با خدا دوم حرف خدا شنيدن عمر در اين دو كلمه صرف بشه يا با خدا حرف بزن يا خدا با تو حرف بزنه اما حرف زدن ما با خدا نماز، كه اين گوهر شناخته نشد الصلاه معراج المومن و منهاجه بالصلاه يبلغ العبد الي الدرجه القتبا
اگر نماز رو بفهميم چه كرده تمام ملائكه چهار قسمتا يك قسمت همه در حال قيام يك قسمت همه در حال قعود يك قسمت همه در حال ركوع يك قسمت همه در حال سجود هر چهار قسم در اين دو ركعت نمازآن قيامش تشبه به ملائكه قائمين آن قعودش تشبه بهد ملائكه قائدين آن ركوعش تمثل از ملائكه راكعين آن سجودش نص قرآن اين است منتها چون آيه سجده واجب داره ما اون آيه رو نمي خوانيم خدا به شخص اول عالم خطاب مي كند سجده كن به ما نزديك بشو الله اكبري كه مي گي خلق مي كند حجب را سوره ي حمدي كه مي خواني ام الكتابه بعد سوره توحيد نسوه الربه ثلث تورات و قرآن و انجيل و زبور بعد ركوع نهايت سجده منتهاي قرب اين حرف زدن با خدا است
دوم حرف خدا را شنيدن آن چي است قرآن بخون اگر نماز بخواني تو با خدا حرف زدي اگر قرآن بخواني خدا با تو حرف زده

اگر نماز بخواني تو با خدا حرف زدي اگر قرآن بخواني خدا با تو حرف زده است.
سه آيه در قرآن همين بس است. يك آيه و تلك الايام نداواله بين الناس/.......
اين ايام مداوله ماست بين ناس هر روزي براي كسي، كتاب عمري به ما داده اند چند ورق دارد نهايتش ۱۰۰ ورق، يك ورقش اين است كه سال گذشته همچين روزي همه بوديم امسال هم هستيم گذشت ولي هيچ نماند تما شد بقيه اوراق هم اين جور برمي گردد
وتلك اليام نداولها بين الناس
اين يك آيه فراموش نكنيد هميشه مقابل نظرت باشد.
دوم و اندر هم يوم الحسرته اذ قضي لامر
خطاب به شخص خاتم النبيين است . انذار كن اين مردم را از روز حسرت از آن روزي كه كار گذشته است.
سوم : سوره تبارك را بخوان. تبارك الذي بيده الملك و هو علي كل شي قدير
بعد از تسدر به تبارك اين مطلب: خلق الموت و الحيات. مرگ و زندگي را آفريد، چرا؟ ليبلوكم ايكم احسن عملا فقط به خاطر يك مطلب، آزمايش كند شما را، كدام احسن الاعمال را داريد؟ نتيجه سه آيه اين است.
روز قيامت روز حسرت است.
دو قيامت انسان دارد.
صغري و كبري.
قيامت صغري وقت جان دادن من و شماست. هر روزي كه مي گذرد يك رشته عمر پاره مي شود. به آن دم نزديكتر مي شويم. اين قيامت صغري است. امير المونين فرمود : اجتمعت عليهم حسره الفوت و سكره الموت دو مطلب دم جان دادن به همه ما حمله مي كند، يكي حسرت فوت، دوم سكره موت.
روز قيامت كبري هم بانذرهم يوم الحسره اذ قضي الامر اين دو تا حسرت است. كسي از اين حسرتها رسته است كه عمرش را در آن احسن صرف كند. بقيه مطلقا در حسرت هستند.
چه ها از دست داديم. چه كارها مي توانستيم انجام دهيم.امام ششم گفتنش سهل است، اما دركش عقل را مهبوت مي كند.
خاتم النببين فرمود: پسرم كه مي آيد اسمش صادق است.امام چهارم فرمود: اسمه عن اهل السما اصادق فهم اين كلمات عقل را مبهوت مي كند. عمر گذشت ما او را نشناختيم.
حسرتي كه هست اين است كه روز شهادت او مي توانستيم چه بكنيم و نكرديم. اين حسرت تمام شدني نيست.
شيخ الطائفه، اين يك نفر كيست شيخ طوسي، شيخ الطائفه الحقه دوم : شيخ الطائفه محمد بن محمد بن نعمان شيخ المفيد
اين هر دو اين قضيه را نقل كردند. از سدير سيرفي گفت شب خواب ديدم مشرف شدم محضر رسول خدا مقابل حضرت يك طبق خرما بود. روي اين طبق پوشيده بود حضرت روپوش را از طبق خرما برداشت. شروع كرد به تناول آن رطب. گفتم يا رسول الله يك دانه هم به من بدهيد. دست دراز كرد يك دانه برداشت به من داد. بعد دانه دوم را خواستم تا رسيد به هشت دانه. بعد كه به دانه هشتم رسيد گفتم يا رسول الله يك دانه ديگر هم بده. فرمود : تو را بس است. فردا شنيدم امام جعفر بن محمد وارد شدند. رفتم كه اين خواب حيرت انگيز را براي آن حضرت بگم. تا وارد شدم. ديدم همان جا كه پيغمبر نشسته بود امامك ششم نشسته همان طبق خرما مقابل او بود. روپوش برداشت. دست از آستين برآمد ديدم دست خود خاتم النبيين است. گفتم يابن رسول الله يك دانه خرما هم به من بده. يك دانه از آن طبق رطب داد. بعد دانه دوم را خواستم تا دانه هشتم. گفتم يابن رسول الله يك دانه ديگر هم بده. نگاهي به من كرد فرمود: اگر جدم ديشب جدم داده بود من هم مي دادم.يعني چه اين قضيه؟ آن هم به نقل مفيد، شيخ طوسي. يعني روز شهادت او. روز شهادت خود پيغمبر است. هيئتي كه براي او بيرون بياد براي خود خاتم انبيا بيرون آمده است.اين فرصتها از دست ماها رفت ديگه سال گذشته روز شهادت او نخواهد برگشت. هيآتها غنيمت بشمارند. اين موهبت را هر علمي كه روز عزاي او درآيد. اسم در دفاتر تمام انبيا نوشته مي شود. از وقتي به زبان آمدي مادرت به تو چه گفت.؟ گفت مذهب از كه داري؟ ياد داد به تو . از امام جعفر صادق. معني اين كلمه چي است؟ مذهب يعني چه؟ يعني راه رفتن، مبدأ، هر راهي اول دارد و آخر، مبدا اين راه اين مذهب منم. منتهي اين مذهب خداست. باني اين مذهبه جعفر بن محمد است. امام ششم اين است . آنچه ۱۲۴۰۰۰ پيغمبر آورده است همه به بعثت خاتم تمام شد. بعثت خاتم النبيين به ولايت امير المومنينن توام شد.ايوم اكملت لكم دينكم، ولي آن حقايق پشت پرده بود. همه به بركت نفس جعفر بن محمد بروز كرد. بعد كه همه تمام شد. نتيحه شد مذهب جعفري. اين كار اوست.
حالا خود او كيست؟
قطب الدين راوندي كه ما از آنان نقل مي كنيم.خود اينها مقامشون فوق وصفه، صاحب فقه القرآن او نقل مي كند. آنچه نقل مي كند از ابن حنات گفت مشرف شدم خدمت امام ششم حال برادرم را پرسيد. مي خواهي امام جعفر صادق را بشناسي اينه، او كارش و اين هم خودش.
گفتم برادرم پيش قضات علما وجيه است. مورد احترام و اعتبار است. نقصي در كمالات او نيست الا يك مطلب، پرسيد آن مطلب چيست؟ گفتم به امامت شما ايمان ندارد.
فرمود: چرا به امامت من ايمان ندارد؟ گفتم از ورعش.
هر وقت ازاو سوال كردم گفته است تورع من ايجاب مي كند كه من به امامت او معتقد نشوم. فرمود به برادرت بگو آن ورعت شب نحربلخ كجا بود؟
من اين كلمه را نفهميدم.
از محضر آن حضرت حركت كردم آمدم نزد برادرم گفتم واقعه اين است من رفتم خدمت آن حضرت حال تو را جويا شدند، پس از آنكه شرح حالت را دادم عقيده ات را گفتم اين جمله را فرمود: ورعت شب نحر بلخ كجا بود؟ تا اين كلمه را برادرم شنيد، لرزيد.
گفت: اشهد، شهادت مي دهم حجت خدا در تمام عالم ابوعبدالله جعفر بن محمد
گفتم چه شد؟ به يك كلمه اين جور منقلب شدي؟
گفت خبر نداري كسي كه اين كلمه را گفته تمام آفاق تمام انفس زير سايه سلطنت احاطه ي اوست متصل به رب الارباب اين قضيه را احدي جز من يك نفر ديگر و خدا احدي خبر ندارد گفتم: شب نحر بلخ چه بوده؟
گفت:يك سفري من به بلخ رفتم مدينه كجا بلخ كجا؟ دو نفر بوديم رسيديم به نحر بلخ هوا سرد بود رفيق من گفت يا تو برو آتشي طلب كن كه ما از سرما برهيم يا من
گفتم تو برو مال را به من سپرد كنيزي داشت صاحب جمال بعد كه آن مرد رفت من در آن تاريكي شب با آن كنيز همبستر شدم
اين مطلب را جز من و آن كنيز و خدا احدي خبر نداره آن كسي كه خبر داده
آن كسي كه خبر داد ورعش كجا بود شب نحر بلخ. او كسي است كه يعلم خائنه عين... اين امام ششم است. كسي كه است كه عقل مبهوت است. اين چه مقامي است. مدينه كجا؟ بلخ كجا؟ او در مدينه تمام عالم را زير نظر دارد. روز ۲۵ شوال تو را و مرا زير نظر ندارد؟ اين هيآت را نمي بيند. خوشا به حال آن كساني كه او را شناختند.
دست از دامنش بر نداشتند مفضل بن عمر گفت در طواف بودم با آن حضرت بعد از طواف بيرون آمدم. وقتي از مسجدالحرام بيرون آمديم ديديم يك زني با چند بچه نشسته و گريه مي كنند و گاوي هم مرده است. پرسيد چرا گريه مي كني؟ گفت تمام معيشت من و بچه هاي يتيم و ب پدر من از اين حيوان بود كه مرده.فرمود ميخواهي من اين گاو مرده را زنده كنم. زن گفت با اين مصيبت مرهم روي جراحت من مي گذاري ؟ مسخره مي كني؟ گاو مرده چطور زنده مي شود؟
فرمود اينگونه : قدمش مبارك را به آن حيوان زد. يك مرتبه گاو مرده برخاست. زن فرياد زد ايها الناس عيسي بن مريم آمده است. مفضل گفت:حضرت خودش را ميان جمع پنهان كرد كه مردم خبر دار نشوند. قدمش كار نفس عيسي بن مريم مي كند.در طواف ابو بصير كنارش راه مي رود گفت يابن رسول الله اين جمع آيا مورد نجاتن. فرمود يا ابابصير عده اي خوكند. عده اي سگ اند. ابوبصير نابيناست. دست را روي چشم ابابصير كشيد تا چشم گشود ديده يك عده دور خانه طواف مي كنند اما خوك به اشكال مختلف. يك دست روي چشم كشيد هم بصر دارد هم بصيرت. هم ملك داد هم ملكوت. هم چشم نابينا شد بينا، هم باطن اشخاص را يك مرتبه ديد. بعد دوباره دست كشيد روي چشم. ديد،نديديه و نه بصيرتي. كسي كه به يك نظر دست كشيدن بصر و بصيرت مي دهد به يك دست كشيدن بصر و بصيرت را مي گيرد. او رييس مذهب ماست. افسوس كه اين عمر گذشت و ما قدر اين حقايق را نفهميديم.
كتاب فضل تو را آب بحر كافي نيست
كه تر كنم سر انگشت و صفحه بشمارم
كيست در زمين حجت به حق ناطق اسم او نزد اهل آسمان صادق است. . . . عقل در كنه علم او حيران، غرق درياي حكمتش لقمان
هر هيئتي كه روز عزاي آن حضرت بيرون آيد مرهمي است بر قلب امام هشتم خوشا به حال آن كساني كه اين سعادت را پيدا كند. آن هيئت برود در صحن علي بن موسي به امام هشتم عرض كند. يابن رسول الله اين خدمت من به جدت است.
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش بنده پروري داند
اميدوارم اولا شهر مشهد به تناسب عظمت اين مصيبت يك پارچه سيه پوش شود و همه هيآتي كه روز عاشورا بيرون ميان براي آن كسي كه عاشورا او زنده كرده است بيرون بيايين. مبادا از اين حسرت گرفتار بشيد و نرهيد و اين سعادت از شما فوت شود. از امروز هم همه تان تصميم بگيرد از اول قرآن شروع كنيد آن قدري كه مي توانيد هر روزه بخوانيد و به خود امام زمان هديه كنيد تا دست عنايت او كمك كند شما را به اين راه خير و سعادتها موفق كند.
مددي گر به چراغي نكند آتش تور
چاره تيره شب وادي ايمن چكنم
اين قرآن را هر روزه بخوانيد و به امام زمان هديه كنيد اگر كسي هر روز سفره اي بچيند در خانه تو هديه اي بيارد شب عيد نوروز چه معامله اي مي كنيد. عزيز ترين گوهر نزد امام زمان قرآن است. آيا شب قدر كه صحيفه عمل و تقديرات تو به امضاي او بايد برسد با تو چه معامله اي خواهد كرد.اينها فيوضاتي است كه از ما رفته
از هر جاي ضرر بازگرديد نفع است.مخصوصا جوانها اين روايت در كمال اعتبار:
اگر جواني از جواني قرآن بخواند و روح او با قرآن آميخته شود در روز قيامت وقتي كه محشور مي شود
ذات خدا دو ورق به او مي دهد يك ورق به دست راست و يك ورق به دست چپش
در يك ورق نوشته امان از عذاب
ورق دوم نوشته خلود در فردوس اعلا
يك آيه از قرآن بخوان و يك درجه بهشت بالا برو.
در جواني قرآن بخوان براي امام زمان. اكسير اعظمي است كه حساب ندارد. توفيق بيهوده نصيب كسي نمي شود.
انشا الله با اين روش با آن نماز و با آن قرآن با آن كيفيت با آن تعظيم نسبت به راس و رئيس مذهب آبرويي نزد امام هشتم تحصيل خواهيد كرد كه حد و مرز ندارد.

اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلي آبائه، في هذه الساعة وفي كل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتي تسكنه أرضك طوعا وتمتعه فيها طويلا.





امامزاده سيد محمد مكه دين ، شهرستان اليگودرز .....جاي دوستان خالي زيارتگاه باصفايي بود

۶ بازديد


بسم الله الرحمن الرحيم
السلام عليك يا مولانا يا صاحب الزمان عجل الله فرجه
و السلام عليك يابن رسول الله يابن اميرالمومنين يابن فاطمه الزهرا يابن موسي الكاظم يا مولاي يا سيدي محمد بن حسن بن موسي الكاظم سلام الله عليه

براي اولين مطلب اين پايگاه معنوي امامزاده عظيم و بزرگوار مختصري از زندگاني ايشان را بيان ميكنيم باشد كه مرضي جد بزرگوار ما حضرت سيد محمد ( مكه دين ) باشد ان شاء الله
خداوند فرج منتقمشان را همين امسال برساند  ان شاء الله
تصوير حرم مطهر حضرت سيد محمد بن حسن بن موسي الكاظم



امامزاده سيد محمد مكه دين

نام مقدس آقا سيد محمد مكه دين براي مردم متدين و دوستدار اهل بيت عصمت و طهارات شهرستان اليگودرز و روستاهاي اطراف نامي آشناست .

چه بسيار حاجتمنداني كه به آستان مقدس آن حضرت پناه آورده اند و حاجت روا و خشنود بازگشتند و هنوز هستند كساني كه هر ساله و هر ماهه از راه هاي دور و نزديك و از شهرهاي مختلف به زيارت مرقد مطهر ايشان مشرف ميشوند و به عبادت و راز  و نياز با خالق يكتا مي پردازند .

مردم منطقه به خوبي آگاهند كه وقتي اختلافي بين آنان اتفاق مي افتد قسم به نام آقا سيد محمد تمام كننده دعوي بود و همه اينها شمه اي از كرامات و عنايات آن مرد الهي و اعتقاد و ايمان مردم مومن منطقه م باشد .

لذا به جهت شناسايي هر چه  بيشتر جايگاه و مقام رفيع آن حضرت به محبان آن حضرت به محبان ائمه اطهار اين مجموعه با استفاده از سند زندگينامه آقا سيد محمد و منابع معتبري مثل مفاتيح الجنان ، منتهي الآمال ، الارشاد ، حياظ موسي بن جعفر و ... به رشته تحرير در امده است .  بدان اميد كه اين تلاش ناچيز مورد عنايت حضرت مهدي عج الله تعالي فرجه الشريف قرار گيرد و همگي مشمول دعاي خير آن حضرت شويم .









نوه ي بزرگوار و صاحب كرامات امام موسي الكاظم


حضرت حسن بن موسي الكاظم عليه السلام پدر بزرگوار امام زاده سيد محمد (مكه دين) يكي از فرزندان بلا فصل مولا امام كاظم سلام الله عليه ميباشد كه مادر ايشان حضرت ام ولد يكي از همسران امام كاظم عليه السلام مياشد صاحب كتاب عمدة المطالب حضرت حسن بن موسي الكاظم ع را از خالص ترين موسوي ها شمرده است و همچنين ايشان  آخرين فرزند امام است .

ايشان 3 فرزند داشتند به نام هاي علي و جعفر و محمد (مكه دين)

شيخ مفيد ره فرموده كه براي هر يك از اولاد حضرت موسي بنت جعفر عليه السلام فضل و منقبت مشهوره است

منتهي الآمال ج 2 ص۴۰۱ .





سسله مباحث اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون حديث صفات الايمان

۶ بازديد



سسله مباحث اخلاقي حضرت آيت الله علوي بروجردي پيرامون حديث صفات الايمان

بسم الله الرحمن الرحيم

متن روايت

بِالْإِسْنَادِ الْأَوَّلِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) عَنِ الْإِيمَانِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْإِيمَانَ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ فَالصَّبْرُ مِنْ ذَلِكَ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الْإِشْفَاقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَا عَنِ الشَّهَوَاتِ وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ رَجَعَ عَنِ الْمُحَرَّمَاتِ وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا هَانَتْ عَلَيْهِ الْمُصِيبَاتُ وَ مَنْ رَاقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ الْيَقِينُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ- تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ وَ مَعْرِفَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ فَمَنْ أَبْصَرَ الْفِطْنَةَ عَرَفَ الْحِكْمَةَ وَ مَنْ تَأَوَّلَ الْحِكْمَةَ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ عَرَفَ السُّنَّةَ وَ مَنْ عَرَفَ السُّنَّةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ مَعَ الْأَوَّلِينَ وَ اهْتَدَى إِلَى الَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَ نَظَرَ إِلَى مَنْ نَجَا بِمَا نَجَا وَ مَنْ هَلَكَ بِمَا هَلَكَ وَ إِنَّمَا أَهْلَكَ اللَّهُ مَنْ أَهْلَكَ بِمَعْصِيَتِهِ وَ أَنْجَى مَنْ أَنْجَى بِطَاعَتِهِ وَ الْعَدْلُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ غَامِضِ الْفَهْمِ وَ غَمْرِ الْعِلْمِ وَ زَهْرَةِ الْحُكْمِ وَ رَوْضَةِ الْحِلْمِ فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ وَ مَنْ عَلِمَ عَرَفَ شَرَائِعَ الْحُكْمِ وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً وَ الْجِهَادُ عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظَهْرَ الْمُؤْمِنِ وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أَنْفَ الْمُنَافِقِ وَ أَمِنَ كَيْدَهُ وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى الَّذِي عَلَيْهِ وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ غَضِبَ لِلَّهِ وَ مَنْ غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ فَذَلِكَ الْإِيمَانُ وَ دَعَائِمُهُ وَ شُعَبُهُ .[1]

بحث درباره روايت شريف يعقوب سراج بود كه ايمان را داراي 4 ركن صبر، يقين، عدل و جهاد مي‌دانست كه مباحث مرتبط با صبر و يقين در جلسات گذشته، تبيين و تفسير گرديد.

در باره عدل كه يكي ديگر از اركان چهارگانه ايمان، عدل است. در جلسه گذشته مطالبي بيان شد، در ادامه مي­فرمايند:

فهم عميق، كليد ايمان و تفسير علوم است

اميرالمومنين عليه السلام در اين كلام مبارك « فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ»، مي‌فرمايند: فهم علم و ريشه‌يابي مطالب، در علوم مختلف، اعم از علوم مذهبي و ساير علوم، يك واقعيتي دارد كه ما را به ايمان مي‌رساند؛ يعني آن كسي كه علم را  آن گونه كه وجود مقدس حضرت، تعبيير كردند، بفهمد، قابليت پيدا مي‌كند تا كل علم را در رشته‌هاي مختلف تفسير كند.

   عكس اين مطلب آن است كه گاه در دانشگاه يا در حوزه، در علوم مختلف، فقط كپي برداري مي‌شود، كلمات ضبط مي‌شود و عينا منتقل مي‌شود و دست به دست مي‌گردد.

سرچشمه علم، جلوه اي از علم مطلق است

  در روز اول طلبگي با اين سخن شريف آشنا شديم كه «اول العلم معرفة الجبار و آخر العلم تفويض الامر اليه» يعني سر آغاز علم، شناخت خداوند جبّار و سرانجام آن، واگذاري امور به او است.[2] و اگر بخواهيم علم را حقيقتاً بفهميم، به اين واقعيت مي‌رسيم كه سرچشمه علم يك جرقه‌، جلوه‌ و انعكاسي است از علم مطلق؛ يعني در عالم علم مطلق وجود دارد، كما اينكه قدرت مطلق وجود دارد و اساسا، وجود مطلق است. همه كمالات وجودي هم در آنجا حد ندارد و اطلاق دارد: علم، جلوه‌اي از آن علم مطلق است و اگر خوب بفهميم و درك كنيم، همين جلوه براي ما قابل درك مي‌شود. لذا، اهل بيت به صور گوناگون فرموده‌اند كه علم افاضه است و فقط يادگيري نيست: «ليس العلم بكثرة التعلم إنما هو نور يقذفه اللّه في قلب من يريد اللّه أن يهديه ».[3] علم معرفت روشني است. در كلمات بزرگان و حكماي ما هم بر اين مدعا تاكيد شده است كه علم نتيجه و حاصل آن افاضه است. پس اگر فردي مي‌خواهد وارد اين وادي شود، اول بايد معرفت داشته باشد. اين معنا حتي در كتابهاي ديگر آسماني هم علي رغم تحريف در آنها هست.

  آنها كه در علم عمق پيدا كردند و فهمشان بالا رفت، متعبد بودند.  بوعلي سينا با آن فهم بالا، خودش مي‌گويد كه روزي دو ركعت نماز خواندم تا فهم علم را پيدا كنم و مسائل را درك كنم. او شعري معروف دارد كه:

دل گرچه در اين وادي بسيار شكافت                       يك موي ندانست ولي موي شكافت

اندر دل من هزار خورشيد بتافت                              آخر به كمال ذره‌اي راه نيافت

   در آن زمان هنوز هسته و جزئيات اتم كشف نشده بود، ولي  بو علي در اين علوم تحقيق مي‌كرد. امروزه دانشمندان به كمال ذره پي بردند و فهميدند كه تمام در و ديوار اين عالم، مجموعه‌اي از ملكول‌ها هستند و اين مولكول‌ها از عناصر مختلف كه هر عنصر، واحد اوليه‌اش اتم است:

دل هر ذره را بشكافيد           آفتابيش در ميان بيني

    هر اتم، يك هسته مركزي دارد و الكترون‌هايي كه به دور هسته مي‌چرخند و نوترون‌هايي كه داخل هسته هستند. ماهيت اشيا به تعداد الكترون‌ها مشخص مي‌شود. تفاوت طلا و آهن به تعداد ملوكول‌هايي است كه به دور هسته مي‌گردد. بشر در همه ذرات عالم تصرف كرده، ولي هنوز به آن واقع نرسيده كه «اول العلم معرفه الجبار و آخر علم تفويض الامر اليه».

 انسان با علم بسيار درك مي‌كند كه ما در اين حركتي كه در اين دنيا داريم، خيلي تاثير گذار نيستيم و اين خداست كه ما را آورده است و همو است كه ما را راه مي‌برد. كنترل دست ما نيست: « إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».[4]  هر چند كه ما خود توجه نداريم ولي اين خداست كه ما را و  فكرمان را به آن سمت مي‌كشاند و ما نمي‌توانيم در آن ميان كاري انجام دهيم.

موثر حقيقي در عالم خداست

    لذا در متون ديني آمده است كه جز خدا را موثر در كاري ندانيد؛ يعني تمام قواعد علمي وقتي صادق باشد و درست انجام شود تازه سبب را ايجاد كرده است، ولي سبب، توليد قدرت مسبب را ندارد. ما در علم پزشكي، در شيمي و ... اين معنا را داريم؛ مثلا، اين دارو همه جهاتش هست درست است اما تاثير نمي‌كند. لذا اين واقعيت كه اگر اميرالمومنين عليه السلام فرمودند « فَمَنْ فَهِمَ فَسَّرَ جَمِيعَ الْعِلْمِ» يعني اگر فهم حقيقت و واقعيت در علم است آن وقت انسان مي‌تواند علوم را تفسير كند. و اگر علم اين گونه است پس با افاضه شود؛ يعني بايد بين دانايي و وجود خدا يك ارتباط مستقيم و پيوند برقرار شود. به همين علت، برخي از بزرگان در معضلات علمي، به اميرالمومنين عليه السلام  متوسل مي‌شدند؛ چون ريشه علم در آنجاست و غير از اسباب تعليم و تعلم، علم افاضه و علم لدني است:

نگار من كه مكتب نرفت و خط ننوشت               به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

علم با معنويت گره خورده است

   بنابراين، مقدمات را ما انجام مي‌دهيم ولي ذهن و فكر را او مي‌دهد و او بايد قلب ما را روشن كند؛ چون دل ما بخواهيم يا نخواهيم جايگاه او هست، و لذا با توسل، توكل و توحيد اين معاني گره خورده است. داستان شاگرد شيخ انصاري معروف است كه به سبب كندي ذهن، توسل به حرم امير المومنين كرد و بالاخره توانست درصدي از علم را در  عالم خواب با يك بسم الله در گوشش از امام دريابد. آن طلبه از خواب  بيدار شد و فهميد كه حتي از مطالب شيخ هم بيشتر مي‌فهمد و لذا، شروع به اشكال كرد. آنقدر اشكال كرد كه درس را كند كرده بود. شيخ او را صدا كرد و گفت آقا، آن شخصي  كه بسم الله را در گوش تو خوانده است، تا والضالين را در گوش من خوانده است. اشكال كردن خوب است، اما حدش را هم بشناس و متوجه حد و حدود خود باش. اميدواريم كه خداوند ما را به آن مبادي براي فهم به علم آشنا كند. والسلام.



[1] . كتاب الكافي، ج2، ص50.

[2] . محتواي اين حديث، با وجود اختصار و كوتاهي‌اش سفر طولاني انسان را در جهان معرفت ، در سير از مبدأ معرفت تا مقصد تفويض ، خلاصه كرده است. آغاز اين سفر، شناخت خداوند جبّار است و مرحله پاياني آن، واگذاري كارها به او است.

[3] . كتاب الوافي، ج1، ص 10.

[4] . بقره، 156. 


كابران گرامي براي مشاهده جلسه گذشته روي همين لينك كليك نماييد



جوي آباد محله بختياري ها ؛ شهادت رئيس مكتب حقه تشيع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق عليه سلام ،قافله عزا ، خيابان شمس

۸ بازديد





اَلسَّلامُ عَلَيكَ يا جَعفَرَ بنَ مُحمَّدٍ الصّادِق

بيست و پنجم شوال روز ماتم اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام)

در شهادت جانگداز

امام جعفربن محمد الصادق(عليهما افضل التحية و الثناء)

است، و در اين روز جامعه شيعه به پاس مجاهدات بي­نظير آن امام همام در نشر معارف شيعه، در فرصتي نادر و پس از ضربات بنيان كن و جانكاه دستانِ آلوده پرچمداران بنيان­هاي جاهلي، در پوشش دين بر پيكر ارزش هاي اصيل مكتب، به سوگ مي­نشينند.

............................................................................................

جوي آباد محله بختياري ها

شهادت رئيس مكتب حقه تشيع حضرت ابوعبدالله جعفر ابن محمد الصادق عليه سلام

قافله عزا داري

خيابان شمس روبروي مسجد حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله

وعده ما بعداز ظهر شهادت




يا مومد حسن عليه سلام (جاي همه خالي زيارت بوديم) بچه هاي جوي آباد

۵ بازديد


يا مومد حسن عليه سلام (جاي همه خالي زيارت بوديم)

امام زاده با كرامت محمدبن حسن (مومد حسن عليه سلام ) كه سالانه دهها هزار نفر را از نقاط مختلف به سوي خود جذ ب مي نمايد و در روستاي اينوه واقع مي باشد از فرزندان امام حسن مجتبي عليه سلام ميباشد.




امامزاده محمدبن حسن عليه سلام كه ارادتمندان زيادي در اليگودرز و شهرهاي همجوار دارد هر ساله پذيراي زائران زيادي است كه به عشق اين امامزاده والا مقام مسافت بسيار زيادي را طي مي كنند. اين امامزاده كه موجزات و كرامات زيادي از ايشان نقل مي شود در چند كيلومتري شهرستان اليگودرز واقع است اين مسافت مسيري كوهستاني و پيچ در پيچ و بسيار خطرناك است كه متاسفانه جان بسياري از زائران اين امام زاده را به دليل سقوط به دره و تصادف گرفته است و اين مسير كه نيمي از آن هنوز هم بصورت خاكي است نيازمند توجه مسئولين ذي ربط مي باشد.زيبايي هاي طبعي واقع در مسير از طبيعت سر سبز گرفته تا آبشار هاي كوچك و بسيار زيبا جلوه ي خاص و غير قابل توصيفي را به اين منطقه بخشيده كه زبان از توصيف واقعي آن عاجز است. در انتهاي جاده تا خود امامزاده تقريبا نيم ساعت هم پياده بايد رفت . گذر از يك دره ي تنگ مشكل ترين قسمت آن است.
بعد از عبور از دره و سرازير شدن به يك زمين هموار مي رسيد كه حرم در انتهاي اين زمين و نزديك رودي است كه از كوههاي اطراف سر چشمه مي گيرد.كوهاي اطراف پوشيده از درختان بلوط مي باشد .ساحتمان حرم بافت قديمي خود را دارد كه بسيار كوچك است. معمولا جلوي در ورودي ترافيك شديدي بوجود مي آيد. با توجه به نذورات و كمك هاي نقدي و غير نقدي فراواني كه به حرم مي شود در اطراف امامزاده تقريبا هيچ گونه امكانات رفاهي براي زائرين فراهم نشده است اين امر مشكلات زيادي را براي زائرين به همراه دارد.نذورات زائرين توسط ارگان مربوطه جمع آوري مي شود كه متاسفانه به نظر ميرسد اين كمكها اصلا صرف تجهيز و بازسازي خود حرم امامزاده نمي شود.
ولي با اين همه هر ساله هزاران نفر به زيارت ايشان مي روند. نمونه كوچك ارادتمندي اين مردم را مي توان در (يا مومد حسن عليه سلام ) هايي كه روي خودرو هاي خود مي نويسند.





سلام بر آقا مومد حسن عليه سلام

۸ بازديد


سلام بر آقا مومد حسن عليه سلام





برگزاري مراسم پنجاه و ششمين سالگرد ارتحال مرجع عظيم الشان جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي بروجردي در مسجد اعظم قم

۶ بازديد

برگزاري مراسم پنجاه و ششمين سالگرد ارتحال مرجع عظيم الشان جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي بروجردي در مسجد اعظم قم

بسم الله الرحمن الرحيم

آيت الله العظمي بروجردي جهاني از هفت آسمان پرستاره بود

مراسم پنجاه و ششمين سالگرد ارتحال مرجع عظيم الشان جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره) پنج شنبه مصادف با  8 مرداد ماه 1394 در جوار حرم كريمه اهل بيت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) در مسجد اعظم برگزار شد.

 به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر حضرت آيت الله علوي بروجردي، اين مراسم كه با حضور مراجع عظام تقليد شيعه حضرات آيات اعظام نوري همداني، جعفر سبحاني، علوي گرگاني، ابراهيم اميني، دفتر مقام معظم رهبري، نمايندگان بيوت مراجع عظام تقليد، مدير محترم و اعضاي شوراي عالي حوزه، توليت محترم آستانه مقدسه حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها)، دبير محترم شوراي نگهبان، رئيس كميسيون امنيت ملي و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، ائمه جمعه محترم قم، مدير محترم حوزه هاي علميه و حوزه علميه استان قم و برخي اعضاي جامعه مدرسين حوزه علميه قم و استادان برجسته حوزه علميه، به همراه جمع كثيري از اساتيد، شخصيت هاي علمي، انديشمندان، روحانيون و فضلا حوزه علميه، مسولين محترم كشوري و استاني، سپاه علي بن ابي طالب، نيروي انتظامي، هيأت مذهبي و عاشقان به مكتب تشيع، مجاورين و زائرين كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها و نيز اقشار مختلف مردم شريف و متدين برگزار شد. ابتدا قاري ممتاز بين المللي كشور استاد يزدان پناه آياتي از قرآن كريم تلاوت و سپس با مرثيه سرايي مداح اهل بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام) حاج آقاي عاصي مجلس ادامه يافت.

 مراسم پنجاه و ششمين سالگرد ارتحال مرجع عظيم الشان جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره) با سخنراني استاد شيخ حسين انصاريان كه به تبيين جايگاه علمي، معنوي و اساتيد عاليقدر حضرت آيت الله العظمي بروجردي (قدس سره)  ادامه يافت. اين استاد حوزه علميه با بيان اينكه آيت الله العظمي بروجردي جهاني بود كه تركيب معلمان ايشان به عنوان هفت آسمان پرستاره در وجود اين مرجع عظيم الشان تاثير گذاشت، گفت: اعطا كردن هفت معلم بسيار ويژه از عنايات خاص پروردگار براي تبديل كردن حضرت آيت الله بروجردي به چهره عظيم معنوي بود.

حجت الاسلام والمسلمين استاد شيخ حسين انصاريان با اشاره به جايگاه رفيع عالم اثر گذار، اظهار داشت: پروردگار در قرآن مجيد و ائمه معصومين(ع) در روايات، ارزش والايي براي عالم اثرگذار كه در حقيقت زنده كننده عقل و قلب و روان انسان است، قائل شده اند.

 وي با اشاره به آيه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ»، ابراز داشت: مقصود خداوند در آيه مذكور اين است «پاسخ دعوت پيامبر من را بدهيد كه وي، شما را دعوت مي كند تا عقل، قلب و روان مرده را زنده كند و از جمع حيوانات خارج كند و بر امتيازات انساني شما بر ديگر موجودات تحقق بخشد».

جهان بدون عالم اثرگذار، مرده است

اين استاد حوزه علميه با تاكيد بر اثرگذاري عالم در افراد و جهان، اظهار داشت: عالم اثرگذار واقعا زنده كننده است و يقينا بدون عالم اثرگذار شما مرده هستيد.

استاد انصاريان با اشاره به دعاهاي حضرت ابراهيم (ع) در هنگام بناي كعبه، گفت: آنقدر عالم اثرگذار ارزش دارد كه حضرت ابراهيم (ع) از خداوند براي آينده مردم درخواست بعثت معلم اثرگذار كرد.

وي افزود: درخواست حضرت ابراهيم (ع) از پروردگار به عنوان پدر پيغمبران بعد از خود مبني بر بعثت معلم اثرگذار براي آيندگان، نشان دهنده ارزش اين مسئله است.   

مفسر قرآن كريم با بيان اين كه حضرت ابراهيم انسان والايي به شمار مي رود كه در قرآن كريم به بيشتر ويژگي هاي او اشاره شده است، اظهار داشت: حضرت ابراهيم (ع) به همراه فرزند خود كه از ديگر پيامبران الهي بود كه پس از بناي كعبه چند درخواست از خداوند متعال كرد كه همه آن ها مستجاب شد.

وي ادامه داد: از جمله درخواست هاي حضرت ابراهيم از خداوند درخواست معلم اثرگذار براي آيندگان بود، وقتي كه پيامبر الهي در كنار خانه خداوند چنين درخواستي مي كند نشان دهنده ارزش معلم است؛ بايد معلم اثرگذار حضور داشته باشد تا شجره وجود انسان ها را به ثمر بنشاند.

اين استاد حوزه علميه تصريح كرد: حضرت ابراهيم (ع) در دعاي خود مي فرمايد «پروردگار ما! برانگيز در ميان‌ ذريه ما پيامبري‌ را از خود ايشان‌ كه‌ آيات‌ تو را بر آنها تلاوت‌ كند و كتاب‌ و حكمت‌ به‌ آنان‌ بياموزد، و آنان را رشد و نمو دهد و بارور و پر بهره‌ گرداند؛ به درستي كه‌ حقا تو تنها داراي‌ مقام‌ عزت‌ و حكمت‌ مي باشي».

‌استاد انصاريان افزود: معلم اثرگذار مي تواند ادب، تربيت وانديشه انسان را رشد دهد و الهي و انساني كند، ايشان ادامه داد پروردگار عالم، دعاي حضرت ابراهيم (ع) را اجابت كرد و بعد از گذشت قرن ها معلمي اثرگذار را از جانب خود انتخاب و به جهانيان عنايت كرد كه آيات سوره احزاب عظمت پيامبراكرم (ص) را بيان مي كند.

وي تصريح كرد: آيات سوره احزاب عظمت اين معلم را بيان مي كند، اين معلم آنها كه  در مسير زنده شدن قرار بگيرند و بخواهند زنده شوند جان ها، عقل ها و قلب هاي مرده را زنده و نهال وجودي انسان را به شجره طيبه تبديل مي كند.

تاثير استادان، آيت الله بروجردي را به چهره عظيم علمي و معنوي تبديل كرد  

استاد انصاريان با اشاره به تاثير معلمان بر شكل گيري وجود آيت الله العظمي بروجردي، اظهار داشت: اعطا كردن چهار معلم ويژه در اصفهان و سه معلم بسيار ويژه در نجف اشرف از عنايات خاص پروردگار براي تبديل كردن حضرت آيت الله بروجردي به چهره عظيم علمي و معنوي تاثيرگذار بود.

وي با بيان اينكه «مرحوم آيت الله العظمي آخوند خراساني» صاحب كتاب معروف «كفاية الاصول» تنها معلم درس هاي حوزوي نبود، اظهار داشت: بلكه مرحوم آخوند از اولياء الهي بود كه اخلاق، منش، روش و معنويت ايشان براي همگان درس  بود؛ اين عالم بزرگ در اوج سلطنت علمي فروتن، متواضع و خاكسار بود.

اين استاد اخلاق حوزه با اشاره به اينكه مرحوم آخوند خراساني روح تشنه، عقل حيات ياب و قلب خداخواه آيت الله العظمي بروجردي را سيراب كرد، گفت: اين معلم اثرگذار همه واقعيات علمي و معنوي خودش را انتقال مي داد و آيت الله العظمي بروجردي نيز با همه وجود از اين چشمه زلال علم و كرامت و اخلاق، خود را سيراب مي كرد. 

ادب عملي آيت الله العظمي بروجردي نسبت به رهبر جامعه تشيع 

استاد انصاريان با بيان اينكه كرامات روحي، توسلات و فقه «آيت الله سيد محمد كاظم طباطبايي يزدي» به آيت الله العظمي بروجردي منتقل شد، ابراز داشت: ايشان تمام زحمات مرحوم آخوند خراساني را تكميل كرد.

وي با بيان اينكه آيت الله العظمي بروجردي نخستين كسي بود كه به «عروة الوثقي» حاشيه علمي زد، ابراز داشت: بعد از اين اقدام، يكي از علماي بزرگ تبريز به حضرت آيت الله بروجردي نامه مي نويسد «براي من، بين خود و خدا ثابت شده است كه بايد مردم آذربايجان را به شما ارجاع دهم».

اين استاد حوزه علميه تصريح كرد: آيت الله العظمي بروجردي در پاسخ به نامه مي نويسد «امروز علمدار شيعه و مكتب اهلبيت و رهبر جامعه تشيع آيت الله العظمي اصفهاني است و من راضي نيستم يك نفر را از تقليد ايشان كم كنيد و به من ارجاع دهيد.

استاد انصاريان تصريح كرد: اين همان ادب، تربيت، اخلاص، روش و منشي بود كه از آيت الله العظمي آخوند، مرحوم صاحب عروه و معلم فقه ديگر ايشان «آيت الله العظمي شيخ الشريعه اصفهاني» كه اجازه اجتهاد مطلق در 27 سالگي به آيت الله العظمي بروجردي اعطا كرده بود، منشا مي گرفت. 

سبك اخلاقي كم نظير آيت الله درچه اي

وي با بيان اينكه آيت الله العظمي بروجردي در طول 10 سال در اصفهان در محضر چهار استاد مشرف بود، گفت: «مرحوم آيت الله العظمي درچه اي» در علم، تقوا، احتياط، زهد، عبادت و معلمي حرف نخست را مي زد.

اين استاد حوزه علميه با اشاره به سبك اخلاقي كم نظير آيت الله درچه اي، ابراز داشت: اين عالم رباني پنجشنبه و جمعه به درچه روستا و محل ولادت مي آمد و حق زن و فرزند را رعايت مي كرد و با اجازه همسر از شنبه تا چهارشنبه اصفهان بود؛ براي تغذيه نان خشك و ماست و پنير با خود به اصفهان مي برد؛ هنگامي كه از اصفهان به درچه بازمي گشت اگر به منزل دير مي رسيد و مي دانست كه در آن لحظه همسرش خواب است، از درب زدن خودداري مي كرد و در كوچه عبا و عمامه را مي انداخت و وقت نماز شب بلند مي شد و درب منزل را مي زد چرا كه مي دانست در اين لحظه همسرش بيدار است.

استاد انصاريان افزود: آيت الله درچه اي به اندازه يك وضو نيز از آب كشاورزان درچه كم نمي كرد چرا كه مي گفت توان جواب دادن به خدا را در روز قيامت ندارم.

رفتار عالمان شيعه افسانه نيست

وي تصريح كرد: جامعه اگر اين نكات را متوجه شود شايد به نظرش افسانه باشد اما اين مسائل در عالمان شيعه عين حقيقت بود.

استاد انصاريان افزود: آيت الله درچه اي به عنوان معلمي اثرگذار، آيت الله العظمي بروجردي را به صورت بنيادين با فقه اهلبيت (عليهم السلام) تغذيه و پيش از رفتن به نجف تبديل به فقيه جامع الشرايط كرد و اخلاق و زهدش نيز در ايشان اثر گذاشت.

وي تصريح كرد: روزي بوي كباب در منزل آيت الله العظمي بروجردي به مشام ايشان مي رسد؛ اين عالم رباني خادم خود را صدا مي كند و مي گويد «در روزگاري كه مردم با نان و ماست و سيب زميني افطار مي كنند به چه دليل در خانه من، كباب درست كرده و من را جهنمي مي كني» كه خادم پاسخ مي دهد دود كباب براي خانه همسايه است و ايشان خدا را به گونه اي شكر مي كند كه گويا دنيا را به ايشان داده اند.

اين استاد حوزه و مفسر قرآن كريم در ادامه با اشاره به اينكه ديگر استاد آيت الله العظمي بروجردي، «مرحوم علامه آيت الله جهانگيرخان قشقايي» بود، ابراز داشت: ايشان حجت حق و آيت پروردگار بود كه 20 سال درس خواند و تبديل به يكي از بالاترين عالمان نوراني اثرگذار در مكتب اهلبيت (عليهم السلام) شد و بر وجود آيت الله العظمي بروجردي اثرگذار بود.   

استاد انصاريان افزود: معلم ديگر حضرت آيت الله بروجردي، «مرحوم آيت الله العظمي ابوالمعالي كلباسي» بود كه ايشان را از رجال سيراب كرد.

ايشان، معلم تاثيرگذار ديگر بر آيت الله العظمي بروجردي را «آخوند ملا محمد كاشاني» عنوان كرد و گفت: اين معلم از اولياء الله بود و تأثيرات بسزايي در آيت الله العظمي بروجردي داشت و نفسش، ايشان را ساخت.

استاد حوزه علميه در پايان خاطرنشان كرد: اگر بخواهيم آيت الله العظمي بروجردي را تعريف كنيم،  بايد بگوييم: ايشان، جهاني بود كه تركيب معلمان ايشان به عنوان هفت آسمان پرستاره در وجود اين مرجع عظيم الشان تاثير گذاشت.




يا مومد حسن عليه سلام ، جوي آباد ، محله بختياري ها ،امام زاده با كرامت محمدبن حسن عليه سلام .

۶ بازديد

يا مومد حسن عليه سلام (جاي همه خالي زيارت بوديم)






امام زاده با كرامت محمدبن حسن (مومد حسن عليه سلام ) كه سالانه دهها هزار نفر را از نقاط مختلف به سوي خود جذ ب مي نمايد و در روستاي اينوه واقع مي باشد از فرزندان امام حسن مجتبي عليه سلام ميباشد.