بسم الله الرحمن الرحيم
حوزه: با تشكر از حضرت عالي كه مصاحبه با مجله ما را پذيرفتيد، لطفا در زمينه ورود حضرت آية الله العظمي بروجردي (قدس سره) به قم اگر خاطره اي داريد بيان كنيد.
استاد: آية الله العظمي بروجردي، قبلا به قم آمده بودند، ولي مسائلي پيش آمده كه به بروجرد، برگشتند. مرتبه دوم، براي معالجعه، به قصد تهران از بروجرد حركت كردند.
مي فرمود: وقتي به قم رسيدم هنگامي كه چشمم به گنبد افتاد حالم خوب شد و يك راحتي در وجودم احساس كردم.
وقتي كه ايشان در تهران بستري شدند، حوزه از ايشان دعوت به عمل آوردند. از جمله دعوت كنندگان سيداسماعيل صدر بود كه از ايشان خواست تا در قم بمانند. ايشان به قم تشريف آوردند و درس شروع كردند. ما هم در درسشان شركت مي كرديم.
حوزه: حضرت عالي از چه وقتي و چگونه با آية الله العظمي بروجردي، آشنا شديد؟
استاد: مرحوم آية الله فاضل لنكراني، (پدر حاج آقا محمدفاضل) به آية اله بروجردي، نزديك بود. من هم كه با آقاي فاضل خويشاوند بودم، در معيت ايشان، رفت و آمد به بيت آية الله بروجردي را شروع كردم. در درس ايشان هم كه شركت مي كردم.از اين جا بود كه كم كم آشنايي من با بزرگوار، به جدي رسيد كه وقتي آقا با درشكه مي خواستند به درس تشريف ببرند، فقط من در معيت ايشان، با درشكه مي رفتم. بعدها متوجه شدم: برخي از افراد بيت، از رفتن من با آقا ناخشنودند لذا يك روز به آقا عرض كردم:
آقا من پيشنهادي دارم.
فرمودند: نظراين است كه: موقعي كه حضرت عالي مي خواهيد، با درشكه به درس تشريف ببريد، هيچ كس با شما نباشد، تنها برويد. من دلم مي خواهد خدمت شما باشم، ولي براي من كينه ها و حرفهايي اين كار در پي دارد. حاج احمد هم مايل است كسي با شما نباشد.
از آن به بعد بنا شد، كه بزرگوار تنها با درشكه بروند. من خيلي رويم با ايشان باز بود. آن بزرگوار هم احساس كرده بود كه نزديكي من جز براي خدا نمي باشد و قصد و غرضي را تعقيب نمي كنم.
حوزه: چرا آقايان قم،اصرار داشتند، آية الله بروجردي به قم بيايند؟
استاد: همه آقايان اصرار براين مطلب نداشتند، بلكه بعضي از آنان كه مزاياي درس ايشان را مي دانستند واز خصايص ديگر آية الله بروجردي هم آگاه بودند، در آمدن آية الله بروجردي به قم، پافشاري مي كردند.
اگر آية الله العظمي بروجردي، پس از رحلت آية الله شيخ عبدالكريم، به قم مي آمدند، حوزه قم وضع ديگري پيدا مي كرد و به پيشرفتهاي چشم گيري مي رسيد.
حوزه: آيا حضرت امام، رضوان الله تعالي عليه، هم درآمدن آية الله بروجردي به قم، موثر بودند؟
استاد: حضرت امام، خيلي هوشيار بود. آن بزرگوار، عزت و شكوه حوزه ها و مسلمين را دنبال مي كرد و هر آنچه دراين عزت، موثر بود، تعقيب مي كرد.امام خميني، پس از فوت آية الله آقا سيدابوالحسن اصفهاني (قدس سره) كه نوبت زعامت به آيات: حسين بروجردي و حسين قمي رسيده بود، از آية الله العظمي بروجردي، تبليغ مي كرد. مردم را به ايشان ارجاع مي داد، حتي براي اين مهم به شهرها هم، مسافرت مي كرد. من ازامام پرسيدم: چرا شما مردم را به آية الله قمي ارجاع نمي دهيد
فرمودند: آية الله حاج آقا حسين قمي، درايران نيستند، بلكه در عراقند لذا بايد آقاي بروجردي را تقويت كرد، تا حوزه قم و علماي ايران قوت پيدا كنند.
علاوه براين، امام خميني (قدس سره) آية الله آقا حسين بروجردي را مردي روشن مي دانست و گمان مي كرد كه از طريق آية الله بروجردي، اهداف انقلابي را مي تواند دنبال كند. بعدها من به ايشان گفتم: شما تبليغات زيادي براي مرجعيت آية الله بروجردي كرديد، ولي آن را كه مي خواستيد نشد فرمود: بله.
آية الله بروجردي، در ذهنش القا شده بود كه: مردم بر عهد و ايمانشان محكم نيستند، و كاري از پيش نمي رود.
البته در زمان پهلوي بزرگ، چنين هم بود. مردم نه تنها جرات نفس كشيدن نداشتند، بلكه بعضي از آنان به اهل علم توهين مي كردند. طلاب را براي خوشايند عمال رضاخان،اذيت مي كردند. خيلي وضع بدي بود.
حوزه: آيا رابطه امام راحل (قدس سره) و آية الله العظمي بروجردي تاآخر عمر گرم و صميمي بود؟
استاد: بله،امام و آية الله بروجردي، به يكديگراحترام مي گذاشتند، منتهي امام، انتظار اقدامات بيشتري از آية الله بروجردي، داشت. مي خواست كه ايشان از قدرت خود، در جهت سامان دادن به حوزه ها و اصلاح امور مسلمين و مبارزه با بدعت فساد و ظلمهاي پهلوي، بيشتر بهره ببرد.
به برخي از كساني كه اطراف آية الله بروجردي بودند،انتقاد داشت و معتقد بود كه آنان، نبايد دراطراف آقا باشند، ولي، در عين حال، نسبت به آية الله بروجردي، بسياراحترام مي گذاشت و تضعيف زعامت ايشان را جايز نمي دانست.
حوزه: شماد در دروس:اصول و فقه آية الله بروجردي شركت مي كرديد، لطفا مقداري از خصوصيات درس ايشان را بيان كنيد.
استاد: درس آية الله بروجردي، به قول خودش، بياضچه ي (مصغر كتابچه و دفترچه) نبود يعني چنين نبود كه تقريرات اساتيد را از بر كرده باشد و بر شاگردان القاء كند. بلكه درسي تحقيقي بود تا حقيقت مطلب را نمي فهميد و به شاگردان نمي فهماند، رد نمي شد. در فهم حقايق و بيان آنها مردي فوق العاده بود. من كسي را مثل ايشان آنچنان مسلط بر منابع و مسائل اسلام نديدم. در فقه واصول، متبحر و كم نظير بود.
حوزه: آيا حضرت عالي، در درس خارج ديگري، غير از درس آية الله بروجردي، شركت كرده ايد؟
استاد: بله، در درس مرحوم كوه كمره اي معروف به آية الله حجت، شركت مي كردم. ايشان هم خيلي خوش فهم و خوش بيان و مسلط بود. تمام مباني فقها را از زمان شيخ انصاري به بعد، تحقيق و بررسي كرده بود. البته مثل آية الله بروجردي، نبود زيرا آية الله بروجردي، غير از بررسي آراي قدماء، سبك خاصي در بررسي احاديث و برداشت از روايات داشت.
حوزه: برخورد آية الله بروجردي با آية الله كاشاني چگونه بود، اگرخاطره اي داريد بيان كنيد.
استاد: آية الله بروجردي (قدس سره) مشخصا با آية الله كاشاني مساله اي نداشتند. اطرافيان آنان، گاهي اعمال ناخوشايند را انجام مي دادند.
از باب نمونه: من با آية الله سيدمحمدتقي خوانساري، رابطه ديرينه و نسبت به ايشان علاقه قلبي داشتم لذا روزي كه آية الله كاشاني وارد قم شد و به آية الله خوانساري وارد شد، من هم بودم.ايشان مي خواست به دين آية الله بروجردي، برود.
عرض كردم: چون ممكن است برخي از كساني كه حول و حوش بيت آية الله بروجردي مي باشند، به شما توهين كنند، شما خيلي ننشينيد، زودتر، حركت كنيد. براي اين كه گماني پيش نيايد، من مي گويم:
گويا شما در منزل آية الله خوانساري قرار داشتيد. شما به اين بهانه بلند شويد ايشان قبول كردند.
رفتيم خدمت آية الله بروجردي (قدس سره) بعداز كمي نشستن، من احساس كردم عده اي قصدهايي دارند لذا به آية الله كاشاني گفتم:
آقا! گويا شما در منزل آقاي خوانساري قراري داشتيد، منتظر شما هستند.
ايشان تصديق كرد و بلند شد.
وقتي بيرون آمديم يكي از كساني كه برخورد چماقي داشت به من گفت:
آقا سيد چه كردي؟ گفتم: ما هم بلديم چه كنيم.
حوزه: در زمينه برخورد آية الله بروجردي با ديگر رجال سياسي،چنانچه خاطره اي داريد، لطفا بيان كنيد.
استاد: دو مطلب هست كه بايد بگويم: يكي برخورد آية الله بروجردي با نواب صفوي و ديگري با آقاي بهبهاني.
اما در رابطه با نواب: در زمان زعامت آية الله بروجردي، طرفداران نواب در قم خيلي شلوغ كردند. در مدرسه فيضيه، به ايران سخنراني پرداختند.
در اين سخنرانيها چه بسا از مرجعيت و زعامت آن روز حوزه، انتقاد مي شد و اين موجب تضعيف نهاد مرجعيت مي گرديد.
آية الله بروجردي، با آنان مدارا كرد، اما سودي نبخشيد.
اين امر باعث شد كه برخي از افراد، مانند شيخ علي لر، كه خيلي قلدر بود، به جان طرفداران نواب بيفتند و آنان را از فيضيه بيرون كنند و نگذارند به ايران سخنراني بپردازند.
جريان ديگر مربوط به آقاي بهبهاني است. من صبح خيلي زود (بين الطلوعين) از خانه بيرون رفتم، ديدم درشكه مخصوص، جلوي منزل آية الله بروجردي متوقف است. فهميدم آقا قصد دارند جايي تشريف ببرند. ايستادم تا آقا از بيت خارج شدند. جلو رفتم گفتم: آقا به اين زودي كجا؟
فرمود: تو اين موقع، اين جا چه مي كني؟
فرمود: منزل آقاي بهبهاني مي روم، اگر مي آيي برويم.
گفتم: نه، عرضي دارم، دستورش را بدهيد مي روم دنبال كارم. ايشان دستور خواسته مرا دادند. از ايشان جدا شدم و آية الله بروجردي به ديدن آقاي بهبهاني رفتند.
حوزه: حضرت عالي كه مديريت مدرسه فيضيه را در دوران زعامت حضرت آية الله بروجرد بر عهد داشتيد، آن مرحوم در حوزه چه برنامه اي را پي ريختند.
استاد:از طرف ايشان، در حوزه امتحان برقرار شد. طلاب درسخوان، تشويق مخصوص مي شدند. هيات حاكمه اي، مركب از بزرگان حوزه تعيين شد كه امور طلاب را بر عهده داشتند.
بسياري از بزرگان: امام خميني، حاج آقا روح الله خرم آبادي، سيد كاشاني و... عضو اين هيات بودند. اين گروه براي سازماندهي به حوزه و ايجاد نظم، برنامه اي تنظيم كردند ولي شخصي به نام حاج احمد ذهن آية الله العظمي بروجردي را نسبت به اقدامهاي اين هيات خراب كرد لذا آن برنامه ها دنبال نشد.
حوزه: ازابعاد اخلاقي و صفات برجسته حضرت آية الله بروجردي،اگر مطالبي داريد، بفرماييد
استاد: بروجردي، به تمام معني آقا بود، طبع بسيار بلندي داشت و بزرگمنش بود. تفاوت است بين خوبي و آقايي، بعضي خوبند، يعني پارسا و متقي اند، ولي بزرگمنش و آقا نيستند. آية الله بروجردي به تمام معني، آقايي داشت. نسبت به ديگران احتياط را در جانب نيازمند و محتاج، مراعات مي كرد. با اين حال، در اداره زندگي و مصارف شخصي، از صرف بيت المال پرهيز مي كرد. فقط از پول بيت المال، در بيروني، براي مراجعين يك چاي مي دادند. روح مطلب هم در يك روحاني همين است. عظمت يك روحاني به اين است كه در صرف وجوهات براي زندگي شخصي و خانوادگي محتاط باشد و در صرف بيت المال مسلمين دقت به خرج دهد.ايشان زندگي شخصي را از درآمد ارثيه اي كه برايش باقي مانده بود، اداره مي كرد. با اين كه خيلي زياد نبود، به همان مقدار قناعت مي كرد.
حوزه: حضرت عالي كه مباحث الهيات بمعني الاخص حكمت متعاليه، بويژه مبحث نفس اسفار ر، به طور خصوصي، خدمت امام راحل (قدس سره) تلمذ كرده ايد، ما رااز مواعظ خويش بهره مند سازيد.
استاد: مراقبت و مواظبت لازم است. راه باريك است. رفتار يك روحاني خيلي بايد دقيق باشد، شب بيداري و نمازشب، مهمترين عامل براي كسب مقامات معنوي است. اگر اين مراقبتها و شب زنده داريها نباشد، كسب علم مايه نجات انسان نخواهد بود.
يك صفات بارزي كه در آية الله بروجردي بود، اين بود كه حاضر نبود به خاطر فرزندانش به جهنم برود. نوع، آقايان در رابطه با فرزندانشان در مي مانند و از اين ناحيه، ضربه به آنان وارد مي شود ولي آية الله بروجردي وامام خميني، بسيار بر اين امر مواظبت مي كردند و نمي گذاشتند بر مرجعيت اسلام، كه آبروي آن آبروي اسلام است، از جانب فرزندانشان لطمه اي وارد شود.
به عنوان نمونه: يك مرتبه، برخي خدمت آية الله بروجردي رسيدند، گفتند: آقازاده را بفرستيد تا اقامه نماز بكنند.
ايشان بسيار ناراحت شدند و فرمودند:چه مي گوييد؟ مگر شما اسلام را ملعبه مي دانيد كه اين حرفها را مي گوييد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:
مجله حوزه،شماره 43 - 44، مصاحبه با آيت الله مبرقع (ره)،ص 27.